سخنان شاهزاده رضا پهلوی از جنس "درد مشترک" با مردم ایران
هنگامی که ستم به حدی است، که مهر، تهدیدی برای بقایِ ستمگر محسوب می شود...
هنگامی که فقرِ گسترده در کنار کریه ترین شکل فساد، بیداد می کند...
هنگامی که احقاق حق معیشت، جرم محسوب می گردد...
هنگامی که ناحق و ناکس و ستمکار، هیچ حد و مرزی برای خود نمی شناسند...
هنگامی که حق طلبی، تبلیغ علیه نظام ناکسان محسوب می شود...
هنگامی که حق گویی، اقدام علیه امنیت ستمکاران و ناحقان تلقی می شود...
هنگامی که ستمگر به جای استغفار، اجحاف مضاعف می کند...
هنگامی كه عاصی سلاحی ندارد، مگر کلام حق؛ و ستمگر سخنی ندارد مگر تباهی و مگر ظلمت؛ و خونابه یِ جوىِ موليان رنگين تر شود...
در چنین هنگامه ای، عصیان در حقانیت، همان ضرورت و همان تکلیف است...
هنگامی که فقرِ گسترده در کنار کریه ترین شکل فساد، بیداد می کند...
هنگامی که احقاق حق معیشت، جرم محسوب می گردد...
هنگامی که ناحق و ناکس و ستمکار، هیچ حد و مرزی برای خود نمی شناسند...
هنگامی که حق طلبی، تبلیغ علیه نظام ناکسان محسوب می شود...
هنگامی که حق گویی، اقدام علیه امنیت ستمکاران و ناحقان تلقی می شود...
هنگامی که ستمگر به جای استغفار، اجحاف مضاعف می کند...
هنگامی كه عاصی سلاحی ندارد، مگر کلام حق؛ و ستمگر سخنی ندارد مگر تباهی و مگر ظلمت؛ و خونابه یِ جوىِ موليان رنگين تر شود...
در چنین هنگامه ای، عصیان در حقانیت، همان ضرورت و همان تکلیف است...
نظرات
ارسال یک نظر