نکبت متعفن بازار اسلام بازی و دین فروشی

دهه هاست که از ترور زنده یاد "احمد کسروی تبریزی" به دست الله پرستان خمینی زاده می گزرد. تا به امروز اما، این ملت متوحش ددخوی الله زده را نه گزاشتند کمرش راست شود و نفسی بکشد و نه خود همتی داشت تا بفهمد که اندازه ی ارزنی خرد و درک بلوغ یافته ای ندارد. با این همه مرتکب شورش و جنگ و اربده کشی در جهان شده است.


امت همیشه سفله پرور که برای اوسین سگ توله ی عرب، هر ساله برای ده ها روز ارار می کند و خودش را چون خوک به گل و شل می آلاید و تنش را با زخمی خونین می کند، این امت یک درجه از بقیه ی انسانیت پایین تر است و گور پدرتان اگر با این سخنم موافق نیستید. جمهوری اسلامی بر خلاف پهلوی ایرانساز، انسانیت تک تک ایرانیان را لگدمال کرد و به جای آن آداب کثافته ی ناب اسلامی را به ذهن های رنجور و کودن مردم تزریق نمود.

آن ناکس که برای اوسین (اوغ) سگ توله ی محمدی آروق های اسلامی و دشت کرب و بلایی می زند، اما نسبت به خفت ملی و سرافکندگی ایران و سیه روزی کشور بی تفاوت است و به مانند یک هر جایی نفس می کشد و می زید، یک حرامزاده ی بی شرف بیش نیست. آن ناکس که کوس دفاع از حریم عفونت زای اسلامی در ممالک الله زده و شیعه زده را می زند، پلید زاده ای ایران ستیز است که از نمد اسلام و تشیع لبنانی و صفوی، برای قامت بلند و استوار ایران، به زور دارد نسخه ی فقر و نکبت و خرافات می پیچد و بر تنش می کند.

امروز بازیکنان الله پرست عراقی در مصاف با بازیکنان الله پرست الجزایری وارد میدان بازی فوتبال شدند و با وجودی که هر دو تازی و الله پرستند، اما الجزایری ها به هواداری از سرکرده ی تروریست حزب فاشیستی و قومگرای عراق موسوم به حزب بعث، شعارهایی در هواداری از دیکتاتور پیشین عراق "صدام حسین" سردادند و جالب اینجا بود که مدیران فوتبالی عراق، به خاطر مخالفت با این رویه، زمین فوتبال را ترک کردند. اینها افرادی هستند که شرف و عرق ملی دارند و می دانند که هتا اگر دیگران از یک عراقی که خونخوار و دشمن ملت بوده است، پشتیبانی کنند، باید خرد خود را داشته باشند و مستقلانه راه درست خود را بیابند و در برابر این گزافه سرایی بایستند. درود بر شعور و درک عراقی ها.


اما ایرانیان چه ؟!
کسروی می گوید داشتند در خیابان های تبریز، انقلابیون مشروطه را روس ها به دار می آویختند و در خیابان کناری، گله گله الله پرست جمع شده بودند و برای مادر جنده ی کرب و بلا، اوسین ابن ابی اُبنه ی عرب، وق می زدند که چه شده ؟! هیچ، مردک از کون درآمده به دست اموزاده اش و به خاطر دعوا بر سر اینکه کدام یک خلیفه ی قبیله ی آدمخوار اسلام شود، زد و خورد کرده اند و او به هلاکت و نیستی افتاده.

تا به امروز که از این سگ توله بازی های عربی، هزار و سیصد سال می گزرد، ایرانی سفله دارد توی سر خودش می زند و به قدری در این دریای خفت و بی شرفی غرقه شده است که هتا نسبت به منافع ملی و دیدن ستم و نابسامانی آشکار جلوی چشمش هم، تبدیل به تکه ای سیب زمینی پلاسیده و گندیده شده و هیچ رگ در وجودش نیست. توی سرش می زنند و روی سرش حکومت اسلامی می کنند و آخوند پشت آخوند است که بالای منبر می رود و برایش زرزرهای اسلامی می کند. هرگز آدم نمی شود خلقی که تا مفرغ در کثافتات هزاران ساله ی دینی و در توهم خدای بی وجود، گرفتار آمده است؛ این کار رهایی ایرانیان را کاردانی باید از جنس کوروش و از سنخ رضا شاه بزرگ، بزند و بکوبد و ویران سازد و از نو بسازد.


نظرات

پست‌های پرطرفدار