خدمات متقابل ایران و اسلام به روایت فتق

خمینی حرامزاده:
"جنگ در راس امور است"

یکی از نوکر نوچه های بی جیره و مواجب "خمینی حرامزاده"، یکی آن آخوند لاشه شده "مرتزا مطهری" موسوم به "پاره ی تن عمام خمینی حرامزاده" بود که مجموعه یاوه های ضد ایرانی خود را در توجیه اشغال اسلامی عربی اسلامی سرود و نام "خدمات متقابل ایران و اسلام" را بر روی آن نهاد.

دروغ نامه ای با عنوان کزایی
خدمات متقابل ایران و اسلام
این آخوند ضد ایرانی، همان دله ای است که ایرانیان را ابلهانی خواند که هنوز به رسم و رسوم نیاکانی خود  در برگزاری جشن های ایرانی پایبندند و خانواده های ایرانی که از قضای بد روزگار، خود دستی در شورش ۵۷ و بر سر کار آوردن او و دیگر آخوندها داشتند را، "خانواده ی احمق ها" خواند، چرا که هنوز مراسم چند هزار ساله ی "چار شنبه سوری" را با شوق و شور فراوان برگزار می کردند و از روی آتش می پریدند.

آخوند مطهری که همه ی دین فروشان دین عربی را به فرمان مستقیم خمینی حرامزاده نمایندگی می کرد، نه تنها بر آیین پارسی چار شنبه سوری تاخت و ایرانیان و نیاکانشان را به واسطه ی برگزاری آن جشن ملی، "مشتی خر" خواند که تلاش دارند "آن سند حماقت" را هر ساله زنده نگاه دارند، بلکه به آیین باستانی نوروز نیز یورش آورد و روزهای نخست و دوم فروردین ماه یعنی مشخصن آیین نوروز را، "روزهایی نحس" خواند و از الله عربش در مدینه پرسید که: «اگر ما الله پرستان اشغالگر بخواهیم از این نحوست خارج شویم، چه باید بکنیم !!»"

هم این آخوند مطهری در آن سخنرانی ضد ایرانی مشهور خود، آیین های باستانی ایرانی را "خرافه" و "ضد اسلام" خواند که می توانید سند آن را در عن گفته های خود او در ویدیوی پایین بشنوید و ببینید:


حافظه ی تاریخی ایرانیان به راستی با آداب و سننش نگاه داشته شده است؛ آداب و سننی غیر اسلامی که چون تیری زهر آلوده، برای همیشه در چشم تنگ الله پرستان جای خوش کرده است.

البته حاجی لکلک عظمای رژیم "علی اکبر رائفی پور"، در زنجیره مغزشویی های الله پرستانه ی مهدوی خویش، با زدن یکی به نعل اسلام و یکی به میخ تابوت ایرانشهری، رویه ی زور زدن بیخودی را بر بالای منبر سید الشهدای کزایی آغازیده است تا همه ی توحش اسلامی و اشغال انقلابی ایران از سوی سرکردگان اسلام را، نوعی اقدام میهن دوستانه و ایرانگرایانه جا بزند تا بلکه بدین ترفند از ایجاد امواج سهمگین ایرانی که همیشه دودمان های اسلامی و تازی را شسته و روبیده است، جلوگیری کند.

این صیغه زاده ی "یاسر تلفات"، با افتخار عنوان می کند که ایرانیان پس از ۲۵۰۰ سال از روزگار پرشکوه هخامنشیان، توانسته است با صدور انقلابی تروریسم اسلامی، به بهانه ی شیعه گری و دفاع از حرمین بی شرفین استخوان پوسیده های عرب، برای بار دیگر به دریای مدیترانه برسد و اینکه ایرانیان می بایست نسبت به این رویداد اشغالگرانه و توسعه طلبانه، سپاسگزار رژیم اسلامی و مفتخر به کشور گشایی های دجالان جمهوری اسلامی هم باشند !!

حال آنکه، تا آنجا که تیغ اسلامی عرب بریده است و حاکمان و خلیفگان ترک و تازیش توانسته اند، در ایران ستیزی چیزی کم نگزاشته اند و به همین دلیل است که مردم عمدتن ایرانی تبار بحرین، نه دیگر به زبان پارسی گویش می کنند و نه آیین باستانی ایرانی نوروز را گرامی می دارند، اما هم زمان بنا بر تبار عربی و دین عربی خود اسلام، با رژیم ولایت فقیه ایران اشغالی، اشتراک دینی و مذهبی و قومی دارند.

همین جاست که دم خروس حاجی لکلک بیرون زده است و می بایست آن را رسوا نمود، که کردم !!


وقتی از خدمات متقابل ایران و اسلام یاوه سر داده می شود، ایرانی نمی داند که این مردک الاغ دین فروش و ماست مالی کننده ی جنایات رژیم اسلامی، دقیقن در مورد چه خدمات کزایی و موهومی سخن می گوید !! آیا کشتار ملیون ها ایرانی و براندازی حکومت و دین و زبان ملی، تا بدان پایه که ایرانیان تا دو سده پس از اشغال ایران از سوی تازیان الله پرست، حق نداشت که پارسی بگوید و پارسی بنویسد و پارسی بیندیشد، جزو خدمات اسلام به ایران تلقی می شود ؟؟

آیا میهن پرستانی چون "بابک خرمدین" و "مازیار" که عرب الله پرست با کشتن فرزندش و خوراندن گوشتش به وی، با او رفتاری کرد که گرگ ها و خوک های وحشی هم با هم نوع خود نمی کنند، جزو خدمات اسلام به ایران بوده است ؟؟

آیا اینکه ایرانیان از ۱۰ کتاب فقهی موجود جهان اسلام (۶ کتاب فقهی اهل سنت و ۴ کتاب فقهی شیعی)، همه ی آنها بدون استثنا از سوی ایرانیان نوشته شده است، خدمات متقابل ایران به اسلام تحمیلی عرب برشمرده می شود، یا اینکه ایرانیان با سر و سامان دادن به فقه پراکنده، ایران ستیز و انسان ستیز اسلام، از آن جرثومه ای غیر قابل دفاع اما یک دست و خونریز و ستمکار به دست داده اند که امروز و پس از ۱۴۰۰ سال، از ذیل تا صدر آن به زیر پرسش های میهن پرستانه و آزادی خواهانه و حقوق بشری همه ی جهان از جمله و به ویژه خود ایرانیان رفته است ؟؟

میان ایران و اسلام، دریایی از خون حاکم است و ما ایرانیان میهن پرست تنها ایران را می شناسیم و اسلام را دشمن می دانیم


آیا مصادره ی انقلابی نوروز با چرند آیه ی "حول حالنا"، خدمت اسلام به ایران بوده یا یک دهان کژی و توهین و مصادره به مطلوب است که به آسانی بر آن چیره گشته ایم و دیگر آن آیه های کزا را بر زبان نمی رانیم ؟؟

آیا به بن بست کشیدن کشور و نابودی نسل های ایرانیان، با غوطه ور کردن آنان در افیون مواد مخدر و ایجاد فرصت و تمایل برای جوانان در به فساد و فحشا کشاندن آنان و ایجاد بیکاری در ابعاد چند ده ملیونی، افزایش بهای خورد و خوراک و پوشاک و نجومی شدن اجاره بهای خانه و آرزوی دست نیافتنی خرید زمین و خانه در ایران، جزو خدمات اسلام تحمیلی به ایران اشغال شده نیست ؟؟

از آنجا که نوشته پا دارد، این متن را می نگارم تا سندی باشد که روزگاری مزدوری مشغول دروغگویی حرفه ای و مغلطه و سفسته بازی بود، چشمانی باز به دقت آنها را می شنید و حلاجی می کرد تا بدین راهکار، در سینه ی تاریخ ثبت گردد.

جمهوری اسلامی، فرزند نامشروع و حرامزاده ی اخوان المسلمین فراماسونری جهانی است و ما اسلام را هرگز نپذیرفته ایم و تنها به دلیل آنکه همیشه تیغ شمشمیر اسلام بر سرمان حاکم بوده، به الله پرست بودن تظاهر کرده ایم، حال آنکه خوب می دانیم که ملتی الله زده و در اشغال اسلام اهریمنی هستیم؛ و اگر جمهوری اسلامی خطر فروپاشی بنیان اسلام در ایران را به چشم خود نمی دید، از سر ترس دست به توجیهات احمقانه و تکراری نمی زد و دست و پا زدن های خود را در این غرقابه ی ایرانگرایی و اسلامی ستیزی ایرانیان پسا روزگار ۲۰۰۰، این چنین آشکار و رسوا از دهان رائفی پور حاجب لکلک فریاد نمی زد.

ایران هرگز مسلمان نشد و هیچ ایرانی مسلمان نیست.

نظرات

پست‌های پرطرفدار