سید حسین فاطمی را باید از نو شناخت + اسناد ساواک و سیا - ۱/۲
سید حسین فاطمی قهرمان ملیون، توده ای ها و ملی مذهبی ها، با پوشش زنانه فراری بود و با قیاقه تغییر یافته (درست مثل کریم پور شیرازی که در کسوت آخوندی با محاسن انبوه گرفتار شد)، در منزل یکی از هموندان سازمان تروریستی نظامی حزب توده دستگیر شد و در موقع دستگیری جاوید شاه می گفت !!
سید حسین فاطمی پسر اموی عزیز سرکرده ی سازمان تروریستی فداییان اسلام، آخوند نواب صفوی
هوالعزيز
اسلام من قلبي علي مولاي حجهالله الثامن السلطان علي ابن موسي الرضا (ع)
پسرعموی عزيز جناب آقای فاطمي بر شما و عموم وفاداران اسلام، برادران عزيز هزاران سلام، نامه پرمهرتان زيارت شد، به حمد الله همه روزه برادران پيشروی می كنند و در روز عاشورا هم بهترين اجتماع آبرومند با كمال پيروزی در مسجد شاه براي بيان هدف مقدس حضرت سيد الشهدا (ع) تشكيل و نسبت به اجرای هدف مقدسشان احكام قرآن بيانات موثری ايراد گرديد و آقای "عبدخدايي" عزيز هم از زندان آزاد گرديدند. روز به روز از لحاظ عمق و باطن اجتماع بنياد اخلاق و معارف اسلام به حمد الله استوارتر گرديده و پيشروی مي كنيم و پيشروی حقيقی ما به ظواهر نيست بلكه به كسب رضای خدا ثابت قدم است و از هيچ سختي مسلمانان نبايد ناراحت شوند و بايستي ايمان پاک، تشويق كننده ی جدی آنها باشد.
تهران، به ياری خداوند توانا، سيد مجتبی نواب صفوی
منبع: كتاب جمعيت فدائيان اسلام
جعل عنوان دکترا
کسی که دکتر لقب گرفته، از کجا و در چه سالی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای خود را دریافت کرده است ؟
چرا ذوب شدگان در ولایت وی، از پاسخ گریزانند ؟
سيد حسين فاطمی مطلب زیر را در ۴ اُم اسپند ماه ۱۳۱۹ در رویه ی نخست ستون سوم روزنامه ی باختر شماره ی ۵۴۳ نوشته است:
"صبح سوم اسفند که شمشير قهرمان اصلاحات ايران تار و پود بدبختی و افسردگی را از اطراف ملت خود دور ساخت، صبح سعادت و نيک بختی است و اين همان صبحی است که به قدری مبارک دميد که تا صبح قيامت از نفسش بوی عبير آيد و عود. بنای ايران نو و جوان در اين روز مسعود، پی ريزی گرديد و اگر منصفانه بخواهيم قضاوت کنيم، از آن روز به بعد تمام روز های ايران برای ملت ما روز تاريخی به شمار می رود، چون با هر حساب دقيقی حساب کنيم يک روز را نمی توان در اين بيست سال به نظر آوريم که اين کشور در آن روز قدمی به طرف ترقی و تعالی بر نداشته باشد. آيا نبايد گفت که روز سوم اسفند روز آغازعظمت و اقتدار يکی از دوره های اقتدار ايران است و ملت ايران اين روز را يکی از بزرگ ترين عيدهای ملی و سپاهی و ارتشی خود دانسته و افتخار دارد که به نام تقديم بهترين احساسات خود به ساحت شاهنشاه (رضا شاه بزرگ)، شب و روز را جشن گرفته و به شادمانی مشغول باشند".
و یک سال پس از آن...
"...يک ديو مهيب خودسری و لجام گسيختگی بيست ساله گزشته همه چيز و همه کار ما را معيوب و خراب و ناقص کرده و ملتی را به صورت عضوی فلج و فاسد به گوشه ای از گوشه های دنيا ساکت و آرام و بی فکر و بی مصرف افکنده است..."
نقل از سر مقاله ی ستون يک رویه ی نخست روزنامه ی باختر شماره ی ۶۰۶ به تاریخ ۱۰ اسپند ماه ۱۳۲۰".
سید حسین ﻓﺎﻃﻤﯽ در باختر امروز:
"اﻣﺮوز ﻧﻬﻤﻴﻦ ﺳﺎل ﺳﻠﻄﻨﺖ اعلا ﺤﻀﺮت ﻣﺤﻤﺪ رﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﭘﺎدﺷﺎﻩ ﺟﻮان رﺋﻮف و دﻣﮐﺮات اﻳﺮان ﺁﻏﺎز ﻣﯽ ﺷﻮد. ﺷﺎﻩ ﺟﻮان در ﻳﮏ ﻣﻮﻗﻊ ﺣﺴﺎس و ﻣﺸﮑﻞ زﻣﺎم اﻣﻮر ﮐﺸﻮر را ﺑﻪ دﺳﺖ ﮔﺮﻓﺖ و اﮔﺮ ﺛﺒﺎت ﻗﺪم و ﻣﻘﺎوﻣﺖ و ﺑﻴﺪارﯼ ﺷﺒﺎﻧﻪ روزﯼ او ﻧﺒﻮد، توﻓﺎن ﺣﻮادث، ﺗﺎرﻳﺦ و ﻣﻠﻴﺖ و اﺳﺘﻘﻼل وتن ﻣﺎ را ﺑﺮ ﻣﯽ ﭘﻴﭽﻴﺪ... ﻋﺸﻖ زاﻳﺪ اﻟﻮﺻﻒ او ﺑﻮد ﮐﻪ اﻳﺮان را از ﻏﺎﺋﻠﻪ ی ﺁذرﺑﺎﻳﺠﺎن، ﺳﺨﺖ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﻬﻠﮑﻪ های اﻳﺮان ﻧﺠﺎت داد".
۶ ﺷﻬﺮﻳﻮر ﻣﺎﻩ ١٣٢٨
در روز ٢۵ امرداد ماه، پیرو عزیمت شاه به اتقاق ملکه ثریا به بغداد، دکتر سید حسین فاطمی به سفرا و کارداران کشورھای بیگانه اعلام می کند که شاه از سلطنت مخلوع شده است !!
سید حسین فاطمی در روزنانه ی باختر امروز، شدید ترین توھین ھا را به شاه و خانواده ی سلطنتی می نویسد.
سید حسین فاطمی در سر مقاله ی باختر امروز به تاریخ ٢۶ مرداد ماه ١٣٣٢، خواستار محاکمه و اعدام شاه می گردد:
"برو ای خائن که تو را آن قدر اجانب نیز پست و حقیر شناخته اند که دیگر برای این جنایت ھولناک مزدی به تو نخواھند داد. ملت ایران تشنه ی انتقام است و می خواھد تو را بر چوبه ی دار ببیند".
سید حسین فاطمی وزیر خارجه و سخنگوی دولت مصدق السلطنه، در سرمقاله ی باختر امروز به تاریخ ٢۵ مرداد ماه ١٣٣٢، به شدت به شاه حمله کرد و محمد رضا شاه را قبله گاه ھر چه دزد، ھر چه بی ناموس، ھر چه واخورده ی اجتماع و.. خواند.
سعید فاطمی که در روزھای کودتا یار و یاور مصدق بود نقل می کند:
"بامداد روز ٢۵ مرداد ماه ١٣٣٢، سه روز پیش از کودتا فاطمی به اتاق مصدق رفت گفت: من دیگر نمی خواھم وزیر خارجه باشم. مرا وزیر دفاع کنید. مصدق گفت: برنامه ی تان چیست ؟ گفت: برنامه ی من این است که تا ظھر امروز ۵٠ نفر را اعدام کنم".
حسین مکی ضمن شرح روابط دوستانه اش با فاطمی و علل اختلافش با وی، تاکید می کند:
"در ساعت ١٠ بامداد ٢٨ مرداد – در اتاق مصدق - دکتر فاطمی پیشنھاد می کند که به ستاد ارتش دستور داده شود تا اسلحه در اختیار توده ای ھا بگزارند. پس از کشف شبکه ی حزب خائن توده، معلوم شد که دکتر سید حسین فاطمی با توده ای ھا ھمکاری داشته است. این امر و اختفای فاطمی در مخفیگاهِ حزب استالینی توده، عامل تشدید کننده ی اعدام وی بود.
مدير روزنامه ی ستاره آقای احمد ملکی در کارنامه و تاريخچه ی جبهه ی ملی می نويسد:
"وقتی بانک شاهی را منحل کردند و به اسناد آن رسيدگی شد، معلوم شد بسياری پول هایی گرفته اند که يک سر آن به انگل ايس مربوط می شود. از جمله چک هایی به دست آمد که به نام سید حسين فاطمی صادر شده بود و تعداد آنها بسيار هم زياد بود".
نوشته ی ابوالقاسم پاينده که در روزنامه ی صبا به تاریخ چارشنبه ۱۳ تير ماه ۱۳۳۰ و نيز از کتاب زندگی سياسی سپهبد زاهدی نوشته ی جعفر مهدی نيا، رویه های ۱۱۹ تا ۱۲۱ چاپ شده را با هم بررسی می کنيم:
"آقای سید حسين فاطمی مدير روزنامه ی باختر امروز
آقای عزيز! در شماره ی پيشین باختر امروز، درباره ی من کلماتی به کار برده بوديد که محققن مردم شريف و معتبر و مودب آن را روی کاغذ نمی آورند و از جمله کلمه "هر جایی" بود که گویی به واسطه ی اشتغالات زياد از معنی آن غافليد و گرنه درباره ی من به کار نمی برديد. زيرا، هر جایی کسی را گويند که در کلاس مدرسه مکرر لوازم تحرير و کتاب هم شاگردان خود را سرقت کرده، عاقبت به جرم اين عمل از دبيرستان اخراج شده باشد و اداره ی فرهنگ به وسيله ی بخشنامه ای که گويا هنوز سوابق آن در بايگانی اصفهان موجود است، اين قضيه را به همه ی مدارس خبر داده و تاکيد کرده باشند که اين شاگرد را به هيچ يک از مدارس راه ندهند.
هر جایی به کسی گويند که در کليسای کوچک اصفهان در آن روز برفی زمستان به دست اسقف تامسن آب مقدس به پيشانی ماليده باشد و صليب را بوسيده و کلمه ی ایسا مسيح پسر خدا را مکرر به زبان آورده باشد.
هر جایی کسی است که همان سال به عنوان نماينده ی جوانان مسيحی به تهران آمده و شبانگاه جيب دو نفر از نوچه مسيحيان را خالی کند و همينکه قضيه آشکار شد، جردن بدبخت برای اينکه سرپوشی به اين کار شما بگزارد، پول آنها را از صندوق مدرسه پرداخت کرد و با لهجه ی خاص نيمه انگل ايسی و نيمه پارسی خود گفت: "آقا حسين خان! مسيحی واقعی دزدی نمی کند" !!
هر جایی کسی است که سوابق مسيحی گری او در دفتر کليسای اصفهان هنوز موجود است و کارت او در دفتر کليسا را به شماره ی ۱۸۵ ثبت کرده اند و با همه ی کوششی که برای از بين بردن اين سند انجام داده و يکی از افسران شهربانی را به اصفهان فرستاده، هنوز در اين باره توفيق حاصل نکرده است.
هر جایی کسی است که بعد از مسيحی شدن (در همان اصفهان)، بهایی شده و عصرهای دوشنبه در آن باغ مصفا، نزديک پل جرجاب در جلسه ی درس تبليغ سيد عباس فاضل يزدی چار زانو می نشست و با تسبيح درشت دانه ســــپيد، مرتبن الله ابها می گفت و وقتی گفتگو در کشتن "باب" می شد، گريه می کرد و در اين راه آن قدر حرارت به خرج داد که نگهبانی محفل بهایی را به عهده ی او گزاشتند و دو هفته بعد، يک جفت قاليچه و دو گلدان نقره و مقداری ظروف ديگر از محفل ربود و به تهران آمد و قاليچه ها را به حاجی خان امانت فروش در لاله زار، پهلوی کوچه ی حاجی باقر صراف فروخت و چند روز بعد قضيه کشف شد و او را به شهربانی بردند و چند روز بعد به وساطت و دخالت يکی از مديران جراید خلاص شد.
هرجایی کسی است که در امتحان سوم دبيرستان سه سال متوالی رد شد و نوبت سوم برای موفقيت در امتحان به چاقو کشی متوسل شد و چون نتيجه نداد، زنی را تحريک کرد که به مدرسه آمده فرياد برآورد !!
هر جایی کسی است که بدون ديپلم و ليسانس عنوان دکترا برای خود جعل کرد و هم اکنون با استفاده از مقام خود مرتبن به شورای عالی فشار می آورد که عنوان دکترای مجعول او را تسجيل کنند.
هنوز مقالات شما که ضمن آن همين آقای دکتر مصدق را خائن به وتن و عامل استقرار نفوذ شوروی نام داده بوديد، موجود است".
"همه به ياد داريم، سخنگوی دولت و عقل موثر کابينه ی دولت مصدق حسين فاطمی ملقب به دکتر فاطمی معلوم الحال بود، هتا افراد ساده لوحی که با افسون متهم فريفته شده بودند گاهی کسانی به او (مصدق) يادآور می شدند که دکتر حسين فاطمی چنين و چنان است، پرونده ی سياهی دارد، روزی مسيحی بوده، گاهی به اقليت مذهبی متوسل شده، صد ها پرونده ی کيفری دارد، متناسب باحيثيت دولت نيست..." ولی مصدق با تمام آگاهی از سوابق حسين فاطمی در اين مورد کاری نکرده و هتا او که مدتی معاون پارلمانی بود را به سمت وزير خارجه منصوب می نمايد. مصدق همين آگاهی را در مورد احمد متين دفتری دامادش داشت و باز هم کاری انجام نداد. آيا اين تن در دادن به اين نمونه از انتصاب ها چه دليلی به جز همکاری می توانست داشته باشد ؟
در نخستین ساعات روز ۲۵ امرداد ۱۳۳۲ که ظاهرن برنامه ی اعلا حضرت محمد رضا شاه برای برکناری محمد مصدق شکست خورده بود و او به همراه ملکه ثريا با هواپيما به بغداد پرواز کرده بود، سید حسين فاطمی که هنوز خودش را وزير خارجه می پنداشت بدون اينکه اختياری قانونی و يا دستوری از سوی دولت يا نخست وزير يا هر مقام ديگری داشته باشد، از کاخ سعد آباد رفت.
سید حسين فاطمی پس از ورود به کاخ سعد آباد، از رحيم خان هيراد فرنشین دفتر مخصوص و سليمان بهبودی فرنشین تشريفات دربار که در بازداشت بوده اند، می خواهد که کليدهای گاو صندوق ها و قفسه هایی را که در آنها جواهرات و وجوه نقد، اسناد و چیزهای گرانبها و نيز اسناد و دفاتر رمز و محرمانه بوده است به او تحويل دهند و چون آنان با وجود اصرار و تهديد فراوان حاضر به اينکار نشدند و نيز ماموران با وجود جستجوی بدنی آنان و بازرسی دفتر محل کارشان اثری از کليدها نيافتند، از اینرو سید حسين فاطمی دستور شکستن درها و بريدن و باز کردن قفل ها را صادر نمود.
خوشبختانه در فاصله ای که اقدامات مزبور صورت می گرفت، ماموران فرمانداری نظامی جريان امر را به روسای خود گزارش داده و آنان نيز مراتب را به آگاهی مصدق رسانده و کسب تکليف کرده بودند و مصدق نير فورن تلفنی به سید حسين فاطمی دستور داده بود که از شکستن درها و قفسه ها خودداری کند و بدون کوچک ترين دخالتی در اموال و اسناد موجود در کاخ سعد آباد، تنها به لاک و مهر کردن اتاق ها اکتفا نمايد.
همین جستار در ایران گلوبال
سید حسين فاطمی در زيارت کربلا
سید حسین فاطمی و آخوند آیت الله کاشانی
سفر کربلا و ديدار با آخوند آيت الله مهدی قمی
سید حسين فاطمی در حال دیدار با آخوند آيت الله محمد هاديی ميلانی
سید حسین فاطمی و سرلشگر زاهدی
سید حسین فاطمی در پشت سر شاهنشاه همایونی
سید حسین فاطمی و سید ضیا الدین طباطبایی در باغ سید ضیا (جاسوس بریتانیا و اسراییل) در سعادت آباد
دستگیری سید حسین فاطمی با چک ۳۰.۰۰۰ دلاری بانک آمریکایی در جیب !!
هوالعزيز
اسلام من قلبي علي مولاي حجهالله الثامن السلطان علي ابن موسي الرضا (ع)
پسرعموی عزيز جناب آقای فاطمي بر شما و عموم وفاداران اسلام، برادران عزيز هزاران سلام، نامه پرمهرتان زيارت شد، به حمد الله همه روزه برادران پيشروی می كنند و در روز عاشورا هم بهترين اجتماع آبرومند با كمال پيروزی در مسجد شاه براي بيان هدف مقدس حضرت سيد الشهدا (ع) تشكيل و نسبت به اجرای هدف مقدسشان احكام قرآن بيانات موثری ايراد گرديد و آقای "عبدخدايي" عزيز هم از زندان آزاد گرديدند. روز به روز از لحاظ عمق و باطن اجتماع بنياد اخلاق و معارف اسلام به حمد الله استوارتر گرديده و پيشروی مي كنيم و پيشروی حقيقی ما به ظواهر نيست بلكه به كسب رضای خدا ثابت قدم است و از هيچ سختي مسلمانان نبايد ناراحت شوند و بايستي ايمان پاک، تشويق كننده ی جدی آنها باشد.
تهران، به ياری خداوند توانا، سيد مجتبی نواب صفوی
منبع: كتاب جمعيت فدائيان اسلام
جعل عنوان دکترا
کسی که دکتر لقب گرفته، از کجا و در چه سالی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای خود را دریافت کرده است ؟
چرا ذوب شدگان در ولایت وی، از پاسخ گریزانند ؟
سيد حسين فاطمی مطلب زیر را در ۴ اُم اسپند ماه ۱۳۱۹ در رویه ی نخست ستون سوم روزنامه ی باختر شماره ی ۵۴۳ نوشته است:
"صبح سوم اسفند که شمشير قهرمان اصلاحات ايران تار و پود بدبختی و افسردگی را از اطراف ملت خود دور ساخت، صبح سعادت و نيک بختی است و اين همان صبحی است که به قدری مبارک دميد که تا صبح قيامت از نفسش بوی عبير آيد و عود. بنای ايران نو و جوان در اين روز مسعود، پی ريزی گرديد و اگر منصفانه بخواهيم قضاوت کنيم، از آن روز به بعد تمام روز های ايران برای ملت ما روز تاريخی به شمار می رود، چون با هر حساب دقيقی حساب کنيم يک روز را نمی توان در اين بيست سال به نظر آوريم که اين کشور در آن روز قدمی به طرف ترقی و تعالی بر نداشته باشد. آيا نبايد گفت که روز سوم اسفند روز آغازعظمت و اقتدار يکی از دوره های اقتدار ايران است و ملت ايران اين روز را يکی از بزرگ ترين عيدهای ملی و سپاهی و ارتشی خود دانسته و افتخار دارد که به نام تقديم بهترين احساسات خود به ساحت شاهنشاه (رضا شاه بزرگ)، شب و روز را جشن گرفته و به شادمانی مشغول باشند".
و یک سال پس از آن...
"...يک ديو مهيب خودسری و لجام گسيختگی بيست ساله گزشته همه چيز و همه کار ما را معيوب و خراب و ناقص کرده و ملتی را به صورت عضوی فلج و فاسد به گوشه ای از گوشه های دنيا ساکت و آرام و بی فکر و بی مصرف افکنده است..."
نقل از سر مقاله ی ستون يک رویه ی نخست روزنامه ی باختر شماره ی ۶۰۶ به تاریخ ۱۰ اسپند ماه ۱۳۲۰".
سید حسین ﻓﺎﻃﻤﯽ در باختر امروز:
"اﻣﺮوز ﻧﻬﻤﻴﻦ ﺳﺎل ﺳﻠﻄﻨﺖ اعلا ﺤﻀﺮت ﻣﺤﻤﺪ رﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﭘﺎدﺷﺎﻩ ﺟﻮان رﺋﻮف و دﻣﮐﺮات اﻳﺮان ﺁﻏﺎز ﻣﯽ ﺷﻮد. ﺷﺎﻩ ﺟﻮان در ﻳﮏ ﻣﻮﻗﻊ ﺣﺴﺎس و ﻣﺸﮑﻞ زﻣﺎم اﻣﻮر ﮐﺸﻮر را ﺑﻪ دﺳﺖ ﮔﺮﻓﺖ و اﮔﺮ ﺛﺒﺎت ﻗﺪم و ﻣﻘﺎوﻣﺖ و ﺑﻴﺪارﯼ ﺷﺒﺎﻧﻪ روزﯼ او ﻧﺒﻮد، توﻓﺎن ﺣﻮادث، ﺗﺎرﻳﺦ و ﻣﻠﻴﺖ و اﺳﺘﻘﻼل وتن ﻣﺎ را ﺑﺮ ﻣﯽ ﭘﻴﭽﻴﺪ... ﻋﺸﻖ زاﻳﺪ اﻟﻮﺻﻒ او ﺑﻮد ﮐﻪ اﻳﺮان را از ﻏﺎﺋﻠﻪ ی ﺁذرﺑﺎﻳﺠﺎن، ﺳﺨﺖ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﻬﻠﮑﻪ های اﻳﺮان ﻧﺠﺎت داد".
۶ ﺷﻬﺮﻳﻮر ﻣﺎﻩ ١٣٢٨
در روز ٢۵ امرداد ماه، پیرو عزیمت شاه به اتقاق ملکه ثریا به بغداد، دکتر سید حسین فاطمی به سفرا و کارداران کشورھای بیگانه اعلام می کند که شاه از سلطنت مخلوع شده است !!
سید حسین فاطمی در روزنانه ی باختر امروز، شدید ترین توھین ھا را به شاه و خانواده ی سلطنتی می نویسد.
سید حسین فاطمی در سر مقاله ی باختر امروز به تاریخ ٢۶ مرداد ماه ١٣٣٢، خواستار محاکمه و اعدام شاه می گردد:
"برو ای خائن که تو را آن قدر اجانب نیز پست و حقیر شناخته اند که دیگر برای این جنایت ھولناک مزدی به تو نخواھند داد. ملت ایران تشنه ی انتقام است و می خواھد تو را بر چوبه ی دار ببیند".
سید حسین فاطمی وزیر خارجه و سخنگوی دولت مصدق السلطنه، در سرمقاله ی باختر امروز به تاریخ ٢۵ مرداد ماه ١٣٣٢، به شدت به شاه حمله کرد و محمد رضا شاه را قبله گاه ھر چه دزد، ھر چه بی ناموس، ھر چه واخورده ی اجتماع و.. خواند.
سعید فاطمی که در روزھای کودتا یار و یاور مصدق بود نقل می کند:
"بامداد روز ٢۵ مرداد ماه ١٣٣٢، سه روز پیش از کودتا فاطمی به اتاق مصدق رفت گفت: من دیگر نمی خواھم وزیر خارجه باشم. مرا وزیر دفاع کنید. مصدق گفت: برنامه ی تان چیست ؟ گفت: برنامه ی من این است که تا ظھر امروز ۵٠ نفر را اعدام کنم".
حسین مکی ضمن شرح روابط دوستانه اش با فاطمی و علل اختلافش با وی، تاکید می کند:
"در ساعت ١٠ بامداد ٢٨ مرداد – در اتاق مصدق - دکتر فاطمی پیشنھاد می کند که به ستاد ارتش دستور داده شود تا اسلحه در اختیار توده ای ھا بگزارند. پس از کشف شبکه ی حزب خائن توده، معلوم شد که دکتر سید حسین فاطمی با توده ای ھا ھمکاری داشته است. این امر و اختفای فاطمی در مخفیگاهِ حزب استالینی توده، عامل تشدید کننده ی اعدام وی بود.
مدير روزنامه ی ستاره آقای احمد ملکی در کارنامه و تاريخچه ی جبهه ی ملی می نويسد:
"وقتی بانک شاهی را منحل کردند و به اسناد آن رسيدگی شد، معلوم شد بسياری پول هایی گرفته اند که يک سر آن به انگل ايس مربوط می شود. از جمله چک هایی به دست آمد که به نام سید حسين فاطمی صادر شده بود و تعداد آنها بسيار هم زياد بود".
نوشته ی ابوالقاسم پاينده که در روزنامه ی صبا به تاریخ چارشنبه ۱۳ تير ماه ۱۳۳۰ و نيز از کتاب زندگی سياسی سپهبد زاهدی نوشته ی جعفر مهدی نيا، رویه های ۱۱۹ تا ۱۲۱ چاپ شده را با هم بررسی می کنيم:
"آقای سید حسين فاطمی مدير روزنامه ی باختر امروز
آقای عزيز! در شماره ی پيشین باختر امروز، درباره ی من کلماتی به کار برده بوديد که محققن مردم شريف و معتبر و مودب آن را روی کاغذ نمی آورند و از جمله کلمه "هر جایی" بود که گویی به واسطه ی اشتغالات زياد از معنی آن غافليد و گرنه درباره ی من به کار نمی برديد. زيرا، هر جایی کسی را گويند که در کلاس مدرسه مکرر لوازم تحرير و کتاب هم شاگردان خود را سرقت کرده، عاقبت به جرم اين عمل از دبيرستان اخراج شده باشد و اداره ی فرهنگ به وسيله ی بخشنامه ای که گويا هنوز سوابق آن در بايگانی اصفهان موجود است، اين قضيه را به همه ی مدارس خبر داده و تاکيد کرده باشند که اين شاگرد را به هيچ يک از مدارس راه ندهند.
هر جایی به کسی گويند که در کليسای کوچک اصفهان در آن روز برفی زمستان به دست اسقف تامسن آب مقدس به پيشانی ماليده باشد و صليب را بوسيده و کلمه ی ایسا مسيح پسر خدا را مکرر به زبان آورده باشد.
هر جایی کسی است که همان سال به عنوان نماينده ی جوانان مسيحی به تهران آمده و شبانگاه جيب دو نفر از نوچه مسيحيان را خالی کند و همينکه قضيه آشکار شد، جردن بدبخت برای اينکه سرپوشی به اين کار شما بگزارد، پول آنها را از صندوق مدرسه پرداخت کرد و با لهجه ی خاص نيمه انگل ايسی و نيمه پارسی خود گفت: "آقا حسين خان! مسيحی واقعی دزدی نمی کند" !!
هر جایی کسی است که سوابق مسيحی گری او در دفتر کليسای اصفهان هنوز موجود است و کارت او در دفتر کليسا را به شماره ی ۱۸۵ ثبت کرده اند و با همه ی کوششی که برای از بين بردن اين سند انجام داده و يکی از افسران شهربانی را به اصفهان فرستاده، هنوز در اين باره توفيق حاصل نکرده است.
هر جایی کسی است که بعد از مسيحی شدن (در همان اصفهان)، بهایی شده و عصرهای دوشنبه در آن باغ مصفا، نزديک پل جرجاب در جلسه ی درس تبليغ سيد عباس فاضل يزدی چار زانو می نشست و با تسبيح درشت دانه ســــپيد، مرتبن الله ابها می گفت و وقتی گفتگو در کشتن "باب" می شد، گريه می کرد و در اين راه آن قدر حرارت به خرج داد که نگهبانی محفل بهایی را به عهده ی او گزاشتند و دو هفته بعد، يک جفت قاليچه و دو گلدان نقره و مقداری ظروف ديگر از محفل ربود و به تهران آمد و قاليچه ها را به حاجی خان امانت فروش در لاله زار، پهلوی کوچه ی حاجی باقر صراف فروخت و چند روز بعد قضيه کشف شد و او را به شهربانی بردند و چند روز بعد به وساطت و دخالت يکی از مديران جراید خلاص شد.
هرجایی کسی است که در امتحان سوم دبيرستان سه سال متوالی رد شد و نوبت سوم برای موفقيت در امتحان به چاقو کشی متوسل شد و چون نتيجه نداد، زنی را تحريک کرد که به مدرسه آمده فرياد برآورد !!
هر جایی کسی است که بدون ديپلم و ليسانس عنوان دکترا برای خود جعل کرد و هم اکنون با استفاده از مقام خود مرتبن به شورای عالی فشار می آورد که عنوان دکترای مجعول او را تسجيل کنند.
هنوز مقالات شما که ضمن آن همين آقای دکتر مصدق را خائن به وتن و عامل استقرار نفوذ شوروی نام داده بوديد، موجود است".
سرتیپ آزموده
دادستان ارتش (سرتيپ آزموده) در جريان محاکمه ی مصدق در تاريخ يک شنبه ۱ اُم آذر ماه ۱۳۳۲، چند جمله ای به شرح زير راجع به پیشینه های سید حسين فاطمی بيان کرده است:
"همه به ياد داريم، سخنگوی دولت و عقل موثر کابينه ی دولت مصدق حسين فاطمی ملقب به دکتر فاطمی معلوم الحال بود، هتا افراد ساده لوحی که با افسون متهم فريفته شده بودند گاهی کسانی به او (مصدق) يادآور می شدند که دکتر حسين فاطمی چنين و چنان است، پرونده ی سياهی دارد، روزی مسيحی بوده، گاهی به اقليت مذهبی متوسل شده، صد ها پرونده ی کيفری دارد، متناسب باحيثيت دولت نيست..." ولی مصدق با تمام آگاهی از سوابق حسين فاطمی در اين مورد کاری نکرده و هتا او که مدتی معاون پارلمانی بود را به سمت وزير خارجه منصوب می نمايد. مصدق همين آگاهی را در مورد احمد متين دفتری دامادش داشت و باز هم کاری انجام نداد. آيا اين تن در دادن به اين نمونه از انتصاب ها چه دليلی به جز همکاری می توانست داشته باشد ؟
در نخستین ساعات روز ۲۵ امرداد ۱۳۳۲ که ظاهرن برنامه ی اعلا حضرت محمد رضا شاه برای برکناری محمد مصدق شکست خورده بود و او به همراه ملکه ثريا با هواپيما به بغداد پرواز کرده بود، سید حسين فاطمی که هنوز خودش را وزير خارجه می پنداشت بدون اينکه اختياری قانونی و يا دستوری از سوی دولت يا نخست وزير يا هر مقام ديگری داشته باشد، از کاخ سعد آباد رفت.
سید حسين فاطمی پس از ورود به کاخ سعد آباد، از رحيم خان هيراد فرنشین دفتر مخصوص و سليمان بهبودی فرنشین تشريفات دربار که در بازداشت بوده اند، می خواهد که کليدهای گاو صندوق ها و قفسه هایی را که در آنها جواهرات و وجوه نقد، اسناد و چیزهای گرانبها و نيز اسناد و دفاتر رمز و محرمانه بوده است به او تحويل دهند و چون آنان با وجود اصرار و تهديد فراوان حاضر به اينکار نشدند و نيز ماموران با وجود جستجوی بدنی آنان و بازرسی دفتر محل کارشان اثری از کليدها نيافتند، از اینرو سید حسين فاطمی دستور شکستن درها و بريدن و باز کردن قفل ها را صادر نمود.
خوشبختانه در فاصله ای که اقدامات مزبور صورت می گرفت، ماموران فرمانداری نظامی جريان امر را به روسای خود گزارش داده و آنان نيز مراتب را به آگاهی مصدق رسانده و کسب تکليف کرده بودند و مصدق نير فورن تلفنی به سید حسين فاطمی دستور داده بود که از شکستن درها و قفسه ها خودداری کند و بدون کوچک ترين دخالتی در اموال و اسناد موجود در کاخ سعد آباد، تنها به لاک و مهر کردن اتاق ها اکتفا نمايد.
همین جستار در ایران گلوبال
نظرات
ارسال یک نظر