خمینی دیوی در رخت فرشته
پیش گفتار:
نوشته ی زیر، بخشی از کتاب "توحشی به نام اسلام و اهریمنی به نام خمینی: جهنمی بر روی زمین" می باشد. در این کتاب تلاش شده است مجموعه ی اسناد به دست داده شده در دیگر کتاب های هم مهور با عنوان کتاب، گردآوری شده و بازفرآوری شوند و در توضیح و تکمیل کتاب مورد استفاده قرار گیرند. این کتاب تلاش دارد سیر روند ویرانی تمدن ایران به دست اسلام و سپس جهانگیری بریتانیای استعمارگر را بیان و آنها را با متون قرآن بسنجد تا ریشه های این رفتارها را بیان کرده باشد.
خمینی یک ایران خوار و یک مهره ی استعماری است
این سده برای ایران، سده ای بسیار پر فراز و نشیب بوده است و دیوی به نام اسلام یکی از اهریمنان و ضحاکان دست پرورده ی خود به نام خمینی را بر ایران چیره کرد تا این دستاوردهای انسانی را نابود سازد و ایران را به قهقهرای ۱۴۰۰ ساله بازگرداند.این سید رمال زاده از تباری است که خون ایرانی و پارسی را همیشه دشمن خود دانسته است. روزگاری بود که در پاییتخت کشمیر سری ناگار، جد این دیو آینده ی ایران با فرنشین کمپانی هند شرقی سر جان تامپسون، روابط حسنه برقرار کرد و به خدمت او درآمد. پادشاهی استعمارگر انگل ستان که پشتیبان همیشگی اسلام عزیز و مذهب نکبت اندر نکبت شیعه بوده است، با ترویج خرافات به منظور تسلط بر توده های مومن و خفه کردن صدهای بیدار و مخالف، توانسته است که ثروت سرزمین ها را ببلعد و مردم همان سرزمین ها را در عقب ماندگی فکری و تمدنی نگاه دارد و با این رویکرد، آنها را از مظاهر تمدن بی بهره سازد تا این خودش باشد که بتواند برای همیشه بر آنها سروری کند.
مردم خمینی را از نطفه ی عرب می دانند، حال آنکه وی از دید اعتقاد دینی، عربی است و نه از حیث تبار و نه از حیث فریب و سیاست بازی و ترفندهای ضد انسانی دیگر؛ بلکه وی از این حیث ها، مهره ای انگل ایسی و فراماسونری است و این انجمن مخفی، هتا آشکارا به وی لقب "معمار بزرگ انقلاب اسلامی" را هم داده است که لقب "معمار کبیر" دقیقن برگردانی از Grand Master می باشد که به استادان بزرگ فراماسونری داده می شود.
پول ایرانی در دست انگل ستان علیه ایران به کار می رود
بدین منظور به جهت بنیاد حکومت الهی شیعه در ایران، سیاست دیرینه ی انگل ستان برنامه ای بزرگ را در چند سده ی پیش علیه ایران، خاورمیانه و سپس جهان به مورد اجرا گزاشت تا به عنوان میوه ی مسموم و تلخی به نام خمینی در ایران به ثمر رسید. از آن هنگام که شاهنشاهی لطفعلی خان زند از هم پاشید و خزانه ی وی غارت شد، این ثروت هنگفت به دست انگل ستان در هندوستان اشغالی رسید و از راه انجمنی که نیای خمینی و فرنشین کمپانی هند شرقی در سر آن بود، انگل ستان به رواج دین کزایی اسلام و مذهب من درآوردی شیعه ی رافزی پرداخت و هزاران کتاب گمراه کننده و مسموم کننده و هزاران آداب و مناسک و آیین ها را به فرهنگ باورمندی و رفتاری مردم مومن بالله ایران تزریق کرد. در این راستا، حکومت انگل ستان آخوندهایی که می پروراند را جیره ی ماهانه می داد تا بدین ترتیب تبدیل به نهادهایی ثقیل و غیر قابل اضمحلال تبدیل شوند و با این "مرجعیت پروری" همه ی خوانش های آزادانه و دگراندیشانه و هتا دگراندیش مذهبی را نیز به چالشی بزرگ کشید تا آنها را از جایگاه سخنوری و سپس از اجتماع و در نهایت از سیاست و قدرت محروم سازد.
آخوندها همیشه یا انگل ایسی بوده اند یا روسی
در زنجیره کتاب های "تاریخ روابط سیاسی ایران و انگل ستان در سده ی نوزده" به قلم محمود محمود در جلد نهم نوشته شده است که:
"رژیم سیاسی انگل ستان به آخوندهای مرجع تقلید ماهیانه ۵۰۰ روپیه ی هندی پرداخت می کرده است، از جمله ده آخوند در نجف: آخوند ملا محمد کاظم خراسانی، شیخ عبدالله مازندرانی، شیخ ابوالحسن شیخ راضی، شریعت اصفهانی، شیخ محمد مهدی کشمیری، شیخ مهدی ابن شیخ اسدالله، شیخ حسن صاحب جواهر، سید محمد بحرالعلوم، سید ابوتراب خوانساری، سید ابولقاسم اشکوری و ده آخوند در کربلا از جمله: شیخ حسن مازندرانی، مولوی سید کلب باقر هندی، سید مرتزا هندی، سید سبط حسین، سید محمد کاشی، سید محمد باقر طباطبایی، سید جعفر طباطبایی، شیخ هادی اصفهانی، سید محمد باقر بهبهانی و شیخ علی بفرویی یزدی".
و این همه از سوی انجمن مسلمانان هند به همت جهانگیری منحوس انگل ستان روی داد. به نام این کلان آخوندهای دین فروش دقت کنید... آنها نام جایگاهی که از آن برخاسته اند را با خود یدک می کشند و البته، بیشترشان سید و از تبار محمد عرب هستند.
تفرقه بینداز و حکومت کن
در پی سیاستی که همگی با آن آشنایی داریم و با عنوان "تفرقه بینداز و حکومت کن" شناخته می شود، سیاست انگل ستان در ایران این بود که دعوای دیرینه ی سنی و شیعه را بازجلوه دهد و با رنگ و طرحی نوین و استعماری بدان دامن زند و این باید از سر هرم هر مذهب یعنی دستگاه دست نشانده ی فقاهت انجام می شد. بدین منظور، ضمن اینکه انگل ستان پشتیبانی از آخوندی شیعی به نام "شیخ سید میر حامد هندی" که سپس نامش به "سید محمد حسین نیشابوری" دگرش یافت، کتابی با عنوان "اباکات الانوار" را به سال ۱۳۰۸ در قم به چاپ رساند و به جهان بدبخت اسلام عرضه کرد که در آن بیان می شود:
"هر مسلمان شیعه اگر یک مسلمان سنی را بکشد به بهشت می رود"؛ این کتاب از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد نیز در شمارگان وسیعی به چاپ رسید و منتشر شد. در این راستا، پسین ها خمینی کتابی با عنوان "کشف الاسرار" را در قم به تاریخ ۱۳۲۲ منتشر کرد که در آن سنی ها را جزو مسلمانان قلمداد نمی کرد. همه ی این امور از راه نهاد بریتانیایی "انجمن مسلمانان هند" انجام می گرفت که ریشه هایی بس ژرف را در کربلا، نجف و قم دوانده است.
نکته ی پایانی:
خمینی که در پی توطئه ی جهانی به سرکردگی انگل ستان، چون دیوی در رخت فرشته به ایران درآمد و از این بازگشت به ایران، "دقیقن هیچ احساسی نداشت"، یک دستاورد بزرگ برای استعمار جهانی فراماسونری به فرماندهی لندن و دی سی به حساب می آید؛ توطئه ای که همه ی قدرت ها از جمله فرانسه و شوروی به عنوان سردمداران آزادی غربی و فاشیسم کمونیستی جهان، در آن به یکسان دخیل بودند و آن توطئه این بود که: "رژیم شاهنشاهی ایران باید به هر قیمت سرنگون شود و کمر ایران به واسطه ی شکسته شدن کمر شاه، بشکند".
همین جستار در کیهان سوئد
نظرات
ارسال یک نظر