دو کاف

درآمدی بر پس دستی به تمدن و آثار ویرانگر متمدن نمایی و دریوزگی آینده از اکنون

پس از اینکه انسانیت به مرحله ای از تمدن رسید که به این فکر کند که باید برای دفع فضولاتش یک خاکی بر سرش نماید، این گامی بزرگ و رو به جلو بود که سامانه ی فاضلاب را اختراع کرد و در پی آن توانست وسایل گوناگون پاکیزگی از جمله دستمال کاغذی (دستمال کون) را نیز اختراع و توسعه دهد.


این آغاز یک رویکرد بزرگ و جهان شمول بر مهوریت میل انسان ها به زندگی رفاهی بود، یعنی انسان ها هر چه بیشتر تلاش می کنند که کیفیت زندگی خود را بالاتر ببرند و پس از آن، تمدن به جایی می رسد که با تکرار این کیفیت ها در زندگی روزمره، زندگی را تا جایی ادامه می دهد که دیگر نه تنها تنازع بقاست، بلکه بهره کشی بیشتر از منابع خواهد بود.

انسان ها با مهار نکردن تمدنی که در گزشته به وجود آورده اند و به روز نکردن آن تمدن و گزار از آن، به نابودی زیرساخت های طبیعت پیرامون و در نتیجه نابودی و در سختی هر چه بیشتر قرار گرفتن نسل های آینده ی انسانی، کمک می کنند.

این قاعده ای مهم است که بدانیم در پس به دست آوردن کیفیت مطلوب، کمیت تکرار می شود. اگر خودروی با کیفیت دلخواه را به دست آورید، از هر چه بیشتر استفاده کردن از آن، بارها لذت می برید و این تکرار و این کمیت پردازی، می تواند به مصرف هر چه بیشتر سوخت و اصطحلاک انباشته ی هر چه بیشتر بینجامد که در نتیجه نیاز به تعمیر وسیله ی نقلیه یا تعویض آن با خودرویی بهتر و به روزتر خواهد داشت.

این قاعده را در هر مورد دیگری نیز می توانید ببینید. برای نمونه، اگر سیگاری هستید، کیفیت بالای یک سیگار و بوی خوش و میزان نیکوتین مورد پسند شما و بسته بندی زیبا و هر آنچه که به کیفیت بالای آن می انجامد را در نظر آورید، همه ی این کیفیت های بالاتر سبب می شوند که فرد سیگاری به تعداد بیشتری از آن سیگارها بکشد و در نتیجه بیشتر آثار زیان بار مصرف دود سیگار را بر خود هموار سازد.


از اینرو، کیفیت بهتر باعث افزایش کمیت می شود.

راهی که برای زندگی بهتر و تندرست تر می توان سراغ گرفت، یکی این نکته است که کیفیت آنچه که به زیان انسان هاست را بالاتر نبریم، بلکه هم کیفیت آنها را پایین تر بیاوریم و هم اینکه شرایطی را بر آنها تحمیل نماییم که دسترسی به آنها سخت تر و دشوارتر گردد. در این نمونه ای که آورده شد، می توان با پایین آوردن کیفیت سیگار و نیز بالا بردن نرخ آنها و همچنین برقراری مقرراتی که فرد سیگاری به سختی بتواند در هر جا که دلش خواست سیگار بکشد، میزان مصرف یعنی کمیت را نیز کاهش داد.

مصرف گرایی که یکی از معضلات جوامع امروزی است، در پی رونق اقتصادی و همچنین افزایش تولید رخ می دهد. سازمان های تبلیغاتی که برای شرطی کردن ذهن مردم و القای نیاز دروغین به آنها،  در بهترین دانشگاه های جهان درس مغزشویی و بازاریابی و اقتصاد و بازرگانی می خوانند، به خوبی از ضد این حربه ها علیه مصرف کنندگان یعنی انسان ها بهره برداری کرده و در عین اینکه خودشان نیز از جمله قربانیان این رویکرد کلی هستند، اما به علت فریب خوردگی به واسطه ی دریافت پول بیشتر و خوشبختی بیشتر، به دیگران نیز دروغ می گویند.

این یک سامانه ی کلی تر است و همانگونه که توضیح داده شد، ابر و باد و خورشید و فلک در کارند تا اینکه انسان ها بیشتر مصرف کنند. مصرف بیشتر در نتیجه ی نیاز دروغین الفا شده نیز به وجود می آید و زمانی که این ترفند برقرار گردید، هتا می توان جنس بی کیفیت را به تکرار و کمیت های بسیار بالا به متقاضیان چپاند.

اسراف یکی از علل اصلی فقر و آسیب اقتصادی است
از اینرو، ساز و کار "ایجاد و رونق دادن به هوس"، یکی از رویکردهای سازمان یافته برای مصرف هر چه بیشتر است.

در هازمان هایی که هنوز بخش مهمی از مردمشان در عین اینکه یک پای خود را در تمدن نوین تری گزاشته اند و به دنبال لذت بردن بیشتر از زندگی هستند، هنوز هستند کسانی که پای دیگرشان را در تمدن کهنه تر جا گزاشته اند و از اینرو، هر دو در در وهله ی سنت و امروزی گری (مدرنیسم)، به افراط می پردازند تا حقانیت وحود تمدن خود را اثبات کنند. اما قافله ی جهانی برای هیچ یک صبر نخواهد کرد !!

در ایران بسیار دیده شده است که شرکت ها از صندلی هایی استفاده می کنند که هنوز پس از سال ها، روکش پلاستیکشان کنده نشده است یا فرد ایرانی روکش پلاستیکی صندلی های خودرویش را پس از سال ها نمی کند و یا برچسب های تجاری گوشی و تلوزیون و ماهواره و... اش را برای سال ها نمی کند !!

این ذهنیتی است که به واسطه ی توجه به کیفیت از سوی فرد اعمال می شود تا جنس خود را همیشه نو نگاه دارد و غافل از اینکه زمان همه چیز را کهنه و عقب مانده می کند. از اینرو، به روز شدگی را نباید برابر با مصرف گرایی یا تجمل گرایی دانست، بلکه به روز شدگی یک "ضرورت" است و استفاده ی بیش از نیاز، "اسراف" و "تجمل گرایی". جالب است که اشاره کنم اسراف به رویکرد "کمی" و تجمل گرایی بر رویکرد "کیفی" این نامتعادل گری گفته می شوند؛ و این چنین است که هازمان ایرانی، جامعه ای نامتعادل، نابردبار، مصرف زده و مصرف گرا و نیز متوقع است که سطح توقع هایش را بازاری مافیایی مهار می کند که بر اساس تجربه تا توانسته و می تواند، اجناس آشغال و بنجل را به خورد مصرف کنندگان می دهد.

بدبخت نباشیم
برای آنکه روان شناسی بهتری نسبت به فردیت خود داشته باشیم، هم زمان نیاز داریم که روان شناسی جمعی (جامعه شناسی) فراگیرتر و دقیق تری نسبت به هازمانمان انجام دهیم.

درختی که تلخ است وی را سرشت 
گرش بر نشانی به باغ بهشت 

ور از جوی خلدش به هنگام آب 
به بيخ انگبين ريزی و شهد ناب 

سرانجام گوهر به کار آورد 
همان ميوه ی تلخ بار آورد

نظرات

پست‌های پرطرفدار