افسانه ی حکومت مستضعفین

حکومت مستضعفین که وعده ی خمینی آدم خوار به مردم دین پناه ایران بود، آرام آرام رنگ باخت و ولایت فقیه که داعیه ی آوردن حکومت الله بر روی زمین داشت و این ماموریت را خودش به خودش داده است که نماینده ی عمام همیشه غائب کزا باشد، بر خلاف باور وجدانی همگان، نه تنها ناکام نشده است، بلکه به کامیابی های خود دست یافته و توانسته سرمایه داری نفت فروش مهور و بانک داری ربا و نزول های هنگفت را در قالب دین آنچنان توجیه کند که هتا بانک داران جهانی هم انگشت به دهان بمانند !!



سرانجام همه دیدند که دروغ خمینی در گور ۳ ملیارد دلاریش نمود پیدا کرد. این سامانه ی دینی و ضعیف کش، به برخی از برگزیدگان خود اجازه می دهد تا به ثروت های افسانه ای دست یابند، در حالی که مردم برای امرار معاش خود لنگ مقادیر بسیار اندکی پول و سرمایه هستند. از هر کس و در هر شرایط اقتصادی که بپرسید وضع بازار و اقتصاد چگونه است، هتمن خواهد نالید؛ دیروز با دلار ۷ تومان می نالیدند و امروز با دلار ۴۲۰۰ تومان هم می نالند؛ ملتی که برای مرده های ۱۴۰۰ سال پیش عرب هنوز مویه می کند و شل و گل و قمه بر سر می زند، به خوبی برای پذیرش این ذهنیت که "همیشه باید ناخرسند بود و ناله سر داد"، مغزشویی شده است.

خمینی حرامزاده در حالی علیه آمریکا به عنوان "شیتان بزرگ" جبهه گیری کرده است که هر کس در هزار سال دیگر تنها یک برگه از تاریخ ننگین این رژیم را بخواند، وهم برش خواهد داشت که پس هتمن رژیم آیت الله ها بر خلاف این شیتان بزرگ، از اصول اقتصاد سرمایه داری و اجحف و زراندوزی و ارتشی گری بسیار فاصله گرفته بوده است !!

بر اساس قانون موسوم به "خدمت وظیفه ی عمومی" که در واقع "بیگاری برای قشرهای ستم پذیر" می باشد، هر مرد ایرانی "باید" در سامانه ی نظامی کشور شرکت کند و زمان درازی را به بیگاری بگزراند و در پایان یک تکه کاغذ به عنوان "کارت پایان خدمت" دریافت کند که البته بر خلاف عنوانش، "پایان خدمت واقعی" تلقی نمی شود، چرا که در صورت بروز جنگ، رژیم می تواند همه ی آن کسانی که خدمت اجباری را گزرانده اند را به عنوان سرباز وارد میدان جنگ کند !! بدین معنی که هم اکنون از جمعیت ۸۰ ملیونی ایران، ۶۰ ملیون نفر به عنوان نیروهای ذخیره و مشمول خدمت در صورت بروز جنگ محسوب می شوند !!

این روند را نظامی کردن هازمان می نامند. مردمی که همیشه از سوی نظامیان ترسیده می شوند و به دستور نظامیان به میدان های بکش یا کشته شو فرستاده می شوند. کشور ایران به علت نداشتن افرادی میهن پرست و شایسته که قادر باشند سامانه ای درخور را برای ایران پی ریزی کنند، هنوز با راهبردها و برنامه ریزی های ۱۰۰ سال پیش کار می کنند و این بدین معنی است آنچه که برای دیروز خوب و لازم بوده است، برای امروز به هیچ روی پاسخگو نیست. اما چرا رژیم به ادامه ی این روش اصرار دارد ؟

پر آشکار است که رژیم از این راهکرد می تواند مردم را مهار کرده و همیشه تبلیغات آماده باش روانی جنگی را به خورد مردم دهد. مردمی که نیازهای عاطفی و جنسیشان از همان کودکی به شکلی سازمان یافته، چه دینی و چه غیر دینی، سرکوب و منحرف و تحقیر و بی اعتنایی شده است، افرادی خشن و پرخاشگر و طماع خواهند بود. اینگونه، نخستین تله ی رژیم کار خودش را می کند و افرادی که این چنین بیمار آفریده است را در زمان لازم به کار می گیرد. یکی را به خدمت (بیگاری، اجباری) و دیگری را به "خیانت" و دیگری را به "بی تفاوتی" و دیگری را به "سکوت و همراهی" و دیگری را هر چند اندک و از قماش از ما بهتران یا همان "ژن های خوب"، به درجات برتر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی می رساند.

تف بر محمد و آل محمد
همه چیز این حکومت به همه چیزش می آید، جز چرب زبانی ها و مردم فریبی هایش با کردار و وعده های بزک شده اش. رفتار این رژیم در ترور مخالفان و سران برجسته ی اپوزوسیون با مرام دینی و سیاسیش می خورد، جز خنده های تهوع آور ظریف و خاتمی و روحانی.

وقت تنگ است و امروز که اپوزوسیون به معنای واقعی کلمه متحد نیست و توان و کارایی چندانی ندارد، تنها می توان به خود و اندیشه و وجدانمان به عنوان افرادی کنشگر بازبرد کنیم و با همکاری و همسویی خود در پدید آوردن آرمان هایمان، به جنگ زشتی هر چه تمام تر این رژیم برویم. یادمان باشد، این رژیم دارای ارکان و اصولی است و برای کشتن این اژدها، سرش را نباید جدا کرد، باید قلبش را هدف گرفت.

نظرات

پست‌های پرطرفدار